پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۸

انتخابات

انتخابات ایران رو کم و بیش دنبال می کنم، اون چیزی که بیشتر از همه به چشم میاد علنی شدن اختلافات درون نظام هست.

به نظر من ساختار قدرت در نظام حکومتی ایران به دو بخش تقسیم شده: یکی ساختاری که در راس اون رهبر قرار می گیره و در طرف مقابل هرم قدرتی که در راس اون رفسنجانی قرار داره. در حقیقت می شه گفت که بعد از رحلت خمینی این نوع تقسیم قدرت شکل گرفته است.

به نظر من بعد از رحلت خمینی، کسانی که اون موقع در راس قوا بودند، یعنی خامنه ای و رفسنجانی به یک جور توافق پشت پرده برای تقسیم قدرت رسیدن و نتیجه این توافق رهبری خامنه ای و کنترل یکسری موسسات و بنگاه های اقتصادی و نظامی تحت فرمان رهبری و در عوض کنترل دولت و مناصب دولتی توسط رفسنجانی بود و این توافق به رهبری خامنه ای و هشت سال ریاست جمهوری رفسنجانی منجر شد.

بعد از این هشت سال رفسنجانی برای حفظ این قدرت سعی در تغییر قانون اساسی برای تمدید مدت ریاست جمهوری رو داشت که همین طور که می دونیم موفق به این کار نشد، ولی در عوض با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و همین طور پیروزی محمد خاتمی در انتخابات تونست خودش رو توی ساختار قدرت حفظ کنه. در ادامه هم میشه گفت که دولت خاتمی در امتداد دولت های رفسنجانی بوده. این رو میشه با مقایسه وزرا و مدیران اجرایی کشور در دوران خاتمی به اثبات رسوند.

تا این جای کار این توافق پشت پرده و نا نوشته حفظ شده بود، هر چند که گه گداری یکی از طرفین قدرت خودش رو به رخ دیگری می کشید که مثلا میشه به محاکمه کرباسچی و هم چنین حمله به وزیران کشور و فرهنگ دوره خاتمی اشاره کرد.

در حقیقت چیزی که توازن رو در این میان حفظ می کرد یکی قدرت نظامی رهبر بود و در سمت مقابل قدرت اقتصادی رفسنجانی. تا اینکه با انتخاب احمدی نژاد این توافق پشت پرده از بین رفت و این بار هر دو بخش قدرت نظامی و اقتصادی تحت تسلط هرم قدرت رهبری در اومد.

اینجا بود که در عمل طرف مقابل در حالت تدافعی فرو رفت. توی چهار سال دوره احمدی نژاد شاید تنها دلیل این نوع حالت تدافعی رو بشه نبود قدرت کافی برای اعمال نفوذ از سمت هرم قدرت رفسنجانی دونست.

عملا بعد از انتخاب رفسنجانی به عنوان رییس مجلس خبرگان و اظهار نظرهای علنی رفسنجانی علیه رهبری در زمینه کنترل قدرت رهبری و نهادهای تحت الامر رهبری، این اختلاف شکل علنی به خودش گرفت. هر چند که رفسنجانی همیشه خودش رو در کنار رهبری نشون میده، ولی در عمل چیز دیگه ای دیده میشه.

چیزی که به وضوح دیده میشه اینه که در حال حاضر هرم قدرت تحت فرمان رهبری حاضر به رعایت توافق های پشت پرده ی بعد از رحلت خمینی نیست. دلیل این رو هم میشه از صحبت های علنی رفسنجانی در زمینه انتخاب رهبر بعد از رحلت خمینی به توصیه او و نامه علنی به رهبری و در طرف مقابل حمایت بی چون و چرای رهبری از احمدی نژاد دید. در حقیقت، نیروهای در امتداد رفسنجانی که قدرت اقتصادی و نفوذ خود در چارچوب نظام رو از دست رفته می دونند، در عوض به فکر نفوذ در چارچوب اجتماعی ایران و جلب حمایت عمومی مردم رو دارند تا از این طریق قدرت از دست رفته خودشون رو با استفاده از قوانین موجود در کشور به دست بیارند.

در عوض نیروهای تحت امر رهبری هم این بار دستور موکد برای حذف رقیب رو دریافت کرده اند و این وجه تمایز انتخابات این دوره می باشد.

چیزی که من پیش بینی می کنم اینه که این بار برخورد بسیار شدید تر خواهد بود چرا که هر دو طرف قضیه سعی در حذف کردن طرف مقابل رو دارن و از یک طرف یک جبهه با استفاده از تمام قوای اقتصادی و نظامی و از سمت دیگر طرف مقابل با تکیه بر نیروهای اجتماعی.

به وضوح مشخصه که کسانی که در حال حاضر دم از آزادی و لیبرالیسم می زنند کسانی هستند که در خفقان های دوره جنگ و بعد از اون حضور داشتند و در حال حاضر تنها راه بقای خودشون رو تکیه بر پشتیبانی مردم و نیروهای اجتماعی می دونند.

نتیجه انتخابات هر چیزی که باشه این برخورد رو شدید تر خواهد کرد:

اگر فرض رو بر این بگذاریم که جناح حاکم در اثر فشار شدید مردم و برای حفظ بقاء نتیجه انتخابات رو به نفع موسوی اعلام کنه، در این صورت ترجیح می ده که در حد ممکن توان این دولت رو کاهش بده و نتیجه این کار دخالت های رهبر و دخالت های نیرو های نظامی خواهد بود، همون اتفاقی که در دوره خاتمی رخ داد.

ولی در حالت دوم در صورت پیروزی دوباره احمدی نژاد، این بار جناح رهبری اشتباه گذشته خودش رو نمی کنه و دست به حمله شدید به رقیب مقابل خواهد زد و نتیجه اون هم به طور حتم حذف کامل رقیب مقابل با استفاده از حربه مفاسد اقتصادی و همکاری با دشمن خواهد بود. این رو میشد به طور کامل از صحبت های موسوی و همین طور حرف های احمدی نژاد برداشت کرد.

چیزی که واضح هست اینه که ترور شخصیتی رفسنجانی یعنی راس هرم، از چهار-پنج سال پیش شروع شده و این می تونه حتی به ترور فیزیکی رفسنجانی در صورت ادامه مخالفت با رهبری هم منجر بشه.

این رو هم میشه گفت که این بار جناح حاکم، حمایت آمریکا رو هم خواهد داشت و در صورت توافق با آمریکا می تونه به سرکوب شدید داخلی اون هم بدون مزاحمت دست بزنه.

به هر حال تا چند روز دیگه معلوم میشه که آیا جناح حاکم حاضر به پذیرش رای مردم خواهد شد یا این بار دیگه واقعا قصد حذف کامل رقیب رو کرده.

به نظر من در حال حاضر، تصمیم درست مردم می تونه حمایت از موسوی و در حقیقت، حمایت از هرم قدرت رفسنجانی باشه. چرا که در غیر این صورت همون طور که موسوی هم هشدار داد، در صورت پیروزی دوباره احمدی نژاد باید شاهد یک دیکتاتوری علنی که از حمایت آمریکا هم برخورداره باشیم.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام پیمان جان،
من می خواستم تو بلاگ های قبلی که پرسیده بودی واقعا لیاقت مردم اینه نظر بدم که نشد.ممکن نبود.حالا اومدم دیدم می شه.
به چرچیل می گن چرا تو حریف همه دنیا شدی ولی حریف این ایرلند نمی شی.چرچیل گفت چونایرلند مثل همه اون کشورها تعداد کمی خائن و تعداد زیادی نادان نداره.
آقا پیمان با نظر شما کاملا موافقم ولی در مورد رای باید بگم من تفاوت آنچنانی بین موسوی و احمدی نژاد در کلیت کار نمی بینم من قصد دارم به گروه کروبی که اصلاح طلب واقعی هستند رای بدم و به نظر من توی این گزینه ها از همه درست تر اونه.هرچند که موسوی تو دور اول رای میاره بر خلاف همه که از رای آوردن احمدی نژاد حرف می زنند.تمامی استانهای آذری زبان به علاوه تهران و شیراز و سیستان با بیش از 70 درصد آرا به موسوی رای می دهند.ولی من فکر می کنم شنبه روز زیبایی در ایران خواهد بود.
آقای قطبی هم که با بچه ها امارات را برد.همه چی محیا یه جشن بزرگه.خلاصه توی این جشن جات خالی...اما تو بقیه گرفتاری ها پر!
شاد باشی
شاهرخ

Shouka گفت...

خیلی عالی مساله رو تجزیه و تحلیل کردین . با شما کاملا موافقم

Shahram گفت...

رای گیری تو سیدنی شروع شده و من رایمو دادم.

تنها دلیل من برای حمایت از موسوی داشتن پشتوانه فردی مثل خاتمی هست.

ما از همه چیز آگاه نیستیم و بنابراین برای اینکه انتخاب بهتری انجام بدیم بهتره به کسی که دوستش داریم (خاتمی) و اعتقاد داریم که در زمانش مملکت بهتری (نمیگم مدینه فاضله) داشتیم، اعتماد کنیم.

Amin گفت...

سلام
كاملا موافقم ولي در مورد اخرش كمي تفاوت نظر دارم.
خيلي از مقاومت ها و هسته هاي مبارزه انقلاب ها بخاطر همين مساله رخ ميده.
ممكنه تقلب در انتخابات وضع رو بسيار در آينده پيچيده بكنه؛ تقلب يعني ياس مردم از تغيير از طريق مدني

امیر گفت...

سلام
امروز 1 مرداد 88 ....
تقریبا کل وب لاگتو خوندم این پست رو خوندم می خوام بگم به نظر من شعور و تحلیل سیاسی زیادی داری امروز یک ماه اندی مگذره تقریبا پیش بینیت کامل از آب در امد