شنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۶

چند تا کلمه



خب اول از همه باید بگم که اینترنت من هفته پیش قطع بود و نتونستم آپدیت کنم.

هفته پیش چند روزهوای آفتابی و گرم داشتیم حدود 30 درجه که بعد از یه دوره طولانی سرما و زمستان واقعا چسبید. آدم اینجاست قدر گرما و آفتاب رو بهتر می دونه . میشه گفت که اینجا تازه توی تابستون زندگی شروع میشه و توی زمستون همه دارن خودشون رو آماده میکنن واسه زندگی تابستونی. به قول یکی از فامیل ها که می گفت: هر سال توی زمستون به خودم میگم باید برم یه جای گرم تر و اینجا به درد زندگی نمی خوره ولی بعد تو تابستون پشیمون میشم و می گم نه هیچ جا بهتر از اینجا پیدا نمیشه.


این هفته که گذشت کارکنان مترو و اتوبوس مونترال اعتصاب کرده بودن ولی یه اعتصاب کاملا مدنی و مدرن، به این صورت که صبح ها از ساعت 6 تا 9 و عصرها از 3:30 تا 6:30 سرویس می دادن تا کسانی که کار می کنن از کار و زندگیشون نیفتن. خلاصه این که امروز هم بعد از یه هفته اعتصاب و بعد از این که درخواست های خودشون رو مطرح کردن،اعتصاب تموم شد ولی نه زد و خوردی شد ، نه کتک کاری ونه بگیر و ببندی.

چند وقت پیش داشتم پیش خودم فکر می کردم که آیا ما ظرفیت این چیزها رو توی جامعه خودمون توی ایران داریم، فرض کنیم که همین فردا حکومت ایران عوض بشه و یه سیستم دقیقا شبیه اینجا برقرار بشه، آیا همه چیز درست میشه؟ یاد یه نقل قولی که چندین سال پیش شنیدم افتادم: میگن یه خارجی فرض کنید انگلیسی واسه بازدید میاد ایران و موقع برگشتن وقتی ازش می پرسن که ایران رو چه جور کشوری دیدی و ما چند سال با شما فاصله داریم؟ میگه: هر وقت که یه هواپیما رد بشه و همه بالاسرشون رو نگاه نکنن و به هم دیگه نشون ندن، کشورتون به پیشرفت نزدیک شده. این مورد رو من اینجا دقت کردم، واقعا اینجا وقتی هواپیما رد میشه کسی بالاسرش رو نگاه نمی کنه ولی من که خودم طبق عادت خیلی دوست دارم نگاه کنم ولی خودم رو کنترل می کنم.

واسه حسن ختام هم یه نواری که دوران بچگی خیلی گوش می دادم رو واسه دانلود می ذارم:
نوار علی مردان خان - دانلود

۱۳ نظر:

Unknown گفت...

پیمان جون
سلام
به ظاهر یختون آب شده . امیدواریم که سرما نخورده باشید.
شما با توقف داستانهای مهاجرت ما را هم فریز کردید. یک مقدار از اون گرمای خورشید تو پستتون هم به ما بتابونید.
پایدار

ناشناس گفت...

جامعه خودمون توی ایران؟؟؟؟ یعنی بعد از این مدت هنوز اینجا رو جامعه خودت میدونی؟؟ در جواب سوالت هم باید بگم که نه اینجا یه همچین ظرفیتی ندارند. چون اصولا با افراط و تفریط زندگی میکنند و چیزی به نام تعادل در هیچکدوم از حرکاتشون به چشم نمیخوره. نمونش همین جمله ای هست که نوشتم :D

yoota گفت...

welcome back ...

yoota گفت...

یه چی بگم راجع به نوشته شما ! اخوی تو هر ملتی یه سری مراحل تاریخی هست که باید طی بشه ...

اروپاییی که که مرتب در حال جنگ بود حالا متحد و تقربا یکپارجه هست .
به نظرم ما هم باید یه سری مراجل تاریخی رو طی کنیم که فکر نمی کنیم به نسل عجول ما رسد
...

ناشناس گفت...

سلام
چه خوب شد که برگشتین! من که عادت کرده بودم مدام اینجا سر بزنم و همش خیط می شدم. من در مورد زندگی تو کانادا تجربه ندارم ولی نمونه اعتصاب در ایران که اخیرا اتفاق افتاد اعتصاب معلمها و اعتراضشون بود که هنوز خیلی هاشون دارن به خاطر اعتراض آب خنک می خورن و خیلی ها هم بیکار شدن اما کک هیچکس نگزید! خوشحال باشید که تو یه کشور آزاد زندگی می کنید.
یه سوال بی ربط: چقدر باید فرانسه دونست برای اومدن به اونجا ؟ تا
delf
کافیه؟

Unknown گفت...

دوست عزیز سلام،
ممنون از وبلاگ خوبت که راهنمای افرادی است که با هزاران نگرانی پا در راه مهاجرت گذاشته اند.
من تمام وبلاگ شما را خواندم اما در خصوص مساله مصاحبه سوریه که در پروسه مهاجرت کانادا - به ویژه کبک و زبان فرانسه- اهمیت زیادی دارد، چیز ی ندیدم لطفا اگه می شه یک بخش را به روز مصاحبه -شرایط-پوشش ظاهری مناسب-نمونه سوالات و مدت ماندن در سوریه برای مصاحبه و غیره توضیحاتی بدهید
با سپاس
امیر

ناشناس گفت...

این نوارت به نظر قسمت دوم هم داره. منتظر قسمت دوم هم هستیم اگه داره
راستی فرصت کردی نامجو گوش بدی؟

پیمان گفت...

به امیر
سعی می کنم توی ادامه داستان مهاجرت جریان مصاحبه و حواشیش رو توضیح بدم

پیمان گفت...

شهرام این نوار همین یه قسمته. نامجو هم گوش دادم بعضی آهنگ هاش رو خوشم اومد مثل زلف بر باد و نوبهاری...

ناشناس گفت...

به ! چه عجب آقا . باور کن من یکی به هوپیمایی که از بالای سرم رد میشه ( که البته خیلی کم اینجا اتفاق میافته ) نگاه نمی کنم . به نظرت می تونم یک شهروند در حال توسعه به حساب بیام ؟
:)

Unknown گفت...

پیمان عزیز
پیشاپیش از توجهت ممنونم،منتظرم.
مرسی
amir

ناشناس گفت...

سلام
میشه خواهش کنم بقیه داستان مهاجرتتونو کامل کنید .برای کسانی مثل من که برای مهاجرت اقدام کردند خیلی نمونه خوبیه با توجه به اینکه برای استان کبک اقدام کردم اگه بشه از مصاحبه و سطح زبان فرانسه خودتون موقع مصاحبه توضیح بدید
مرسی
سونیا

ناشناس گفت...

دیروز داشتم مسابقات تنیس رولند گاروس رو به طور مستقیم میدیدم. راستش کارگردان برنامه یک دفعه هواپیمائی رو که در حال گذر بود به تصویر کشید. فکر کردم حتما اون کارگردانه ایرانیه :D:D
در ضمن آهنگ "ترنج" نامجو هم خیلی قشنگه